مشاهیر اهل سنت > امام شاه‌ ولی‌اللّه محدّث دهلوی- رحمه الله-


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : یک شنبه 7 مهر 1392
بازدید : 701
نویسنده : aman

 جامعۀ بشری در طول تاریخ مرهون تلاش ها و مبارزات بزرگ‌مردان مجاهد و فضلیت‌جویی بوده است که در مسیر پرماجرای تاریخ، همچون كوه‌هایی ستُرگ و استوار قد برافراشته، در برابر سیل بنیان کنِ مصایب و ناکامی¬ها ایستاده و همچون شمع سوخته اند تا حق و حقیت پایدار بماند. شخصیت‏های بیدارگری از تبار پیامبران و رهروان راه آنان که ملل جهان را از خواب غفلت رهانیده و دست آنان را گرفته و از منجلاب فساد و تباهی و از تاریکی‌های شرک، بدعت و معصیت به روشنایی توحید، سنّت و فضیلت رهنمون شده اند.

 

 

بررسی ابعاد مختلف زندگی چنین بزرگمردانی، فصلی مهم از تاریخ اندیشۀ جامعۀ بشری است و بین نسل های آینده و گذشتگانشان پیوند برقرار می کند، به زندگی آنان معنا می بخشد و چشم¬انداز روشنی را برای آنان ترسیم می کند.
از میان رهبران فکری و مصلحان دینی جهان اسلام در قرن دوازدهم هجری قمری/ هجدهم میلادی، امام شاه ولی الله محدّث دهلوی - رحمه الله- از مقامی شامخ و منحصر به فرد برخوردار است. شاه ولی الله دهلوی شخصیتی برجسته و تأثیرگذار بود که در برهه ای پرآشوب از تاریخ هند، مسلمانان آن دیار را به مسیر صلح و شکوه سوق داد.
ایشان برخوردار از بینشی عمیق، علمی جامع و قلمی روان بود. اندکی پس از ارتحال این رادمرد، اندیشه¬اش سرآغاز جنبش نیرومندی گردید که به قیادت شاه اسماعیل شهید و سیداحمد شهید به منظور آزادی مسلمانان از سیطرۀ امپریالیسم غرب صورت گرفت. [تاریخ فلسفه در اسلام؛4/ 149]
در این نوشتار نخست برآنیم مروری گذرا بر اوضاع جهان اسلام در قرن دوازدهم هجری/ هجدهم میلادی داشته باشیم؛ سپس به بررسی اجمالی اوضاع تاریخی و فرهنگی هند بپردازیم و در ادامه شرح حال امام شاه ولی الله محدث دهلوی - رحمه الله- را که شامل خانواده، تحصیلات، آثار، سفرهای علمی، اساتید و خدمات علمی و اصلاحی ایشان است، بررسی نماییم. بخش دیگر این مقاله به بررسی شخصیت والای امام دهلوی، از زبان علمای بزرگ جهان اسلام اختصاص دارد و در پایان به خصوصیات منحصر به فرد ایشان خواهیم پرداخت.

اوضاع سیاسی و فرهنگی جهان اسلام در قرن دوازدهم
بخش اعظم جهان اسلام در آن سال ها تحت حکومت امپراتوری عثمانی قرار داشت. این سلاطین که مقرِّ خلافتشان ترکیه بود، بر بسیاری از کشورهای اسلامی حکمرانی می کردند. در آن زمان حجاز جزو امپراتوری عثمانی بود و اشراف مکه به عنوان نایب السلطنۀ دولت عثمانی منصب امارت و ولایت را برعهده داشتند.
مقارن با حیات شاه ولی الله دهلوی، نادرشاه افشار به هند لشکرکشی کرد. در طول حیات شاه ولی الله، پنج خلیفه عثمانی بر مسند امارت تکیه زدند که به ترتیب عبارتند از: سلطان مصطفی دوم، احمد سوم، محمود اول، عثمان سوم و مصطفی سوم که بخش مهم و حساس زندگی شاه ولی الله هم زمان با مصطفی سوم گذشت.
در زمان سلطنت وی درگیری با روسیه به وقوع پیوست که بر اثر آن حکومت عثمانی مغلوب شد. سلطان مصطفی سوم بسیاری از مدارس علمی را تأسیس نمود. از سویی دیگر ایران نیز پس از دو قرن حکمرانی، آخرین روزهای حکومت صفوی را می گذرانید؛ اما پس از مدتی نادرشاه افشار به قدرت رسید و افاغنه، که ایران را تصرف کرده بودند، را از خاک ایران بیرون راند. بعد از درگذشت نادر، کریم خان زند به مدت نوزده سال بر ایران حکومت کرد.
گرچه این دوره در مجموع دوران هرج و مرج سیاسی به شمار می آید که آثار زوال و نابودی دولت قدرتمند مسلمان (عثمانی ها) آغاز شده بود و در کلیۀ کشورها تخت سیاست مورد تاخت وتاز قدرت طلبان قرار گرفته بود، اما در مصر، سوریه، عراق، حجاز، یمن، ایران، هند و در جاهای متعدد دیگر، علما و دانشمندان مسلمان مشغول درس و تدریس بوده و افرادی که ذوق تألیف داشتند به نوشتن مشغول بودند.
در فن حدیث، محدثی چون علامه ابوالحسن سندی، در سوریه شیخ اسماعیل عجلونی، در حجاز شیخ ابوطاهر کورانی کردی و شیخ حسن عجیمی، در یمن محدث و محقق بزرگ چون محمّد بن اسماعیل حسنی صنعانی نویسندۀ کتبی همچون «سبل السلام» شرح بلوغ المرام و «توضیح الافکار» شرح تنقیح الأنظار، و از علمای بزرگ شیخ عبدالغنی نابلسی را می توان نام برد. [تاریخ دعوت و اصلاح5 / 14-42 با تلخیص و اضافات]

اوضاع تاریخی و فرهنگی هند در عصر شاه ولی الله- رحمه الله-
در اواخر قرن هفدهم میلادی با مرگ «اورنگ زیب» امپراتور بزرگ و مقتدر مغول، بزرگترین حکومت اسلامی حاکم بر سرزمین هند رو به زوال گرایید؛ زیرا هر یک از خاندان سلطنتی مدعی تاج  و تخت پادشاهی شدند و با یکدیگر به رقابتی سخت پرداختند؛ چنان که بر سر پادشاهی اورنگ زیب دو جنگ اتفاق افتاد و دو امپراتور یکی پس از دیگری حکومت را در دست گرفتند؛ ازاین رو حکومت مسلمان هند، از جایگاه مرتفعی که بر آن قرار داشت، فرود آمد و به تدریج رو به سقوط و انحطاط نهاد. قلمرو پهناور حکومت اسلامی تجزیه شد و در هر ناحیه، امیری زمام امور را به دست گرفت و کم کم برای امیران هندو و سیک این فرصت فراهم آمد که برای خود سپاهی ترتیب داده و با حکومت مسلمان به جنگ و ستیز برخیزند و از پیکر عظیم آن حکومت، قطعاتی برای خویش جدا سازند.
از طرفی دیگر دولت پرتغال و کمپانی هند شرقی و کمپانی های هلندی و فرانسوی بر این میراث هنگفت اسلامی با یکدیگر منازعه می کردند و هر یک در گسترانیدن نفوذ خویش در آن سرزمین، بر رقیبان سبقت می جست. زمانی که حکومت مسلمان رو به ضعف نهاد و بر اثر شورش امرای محلی، وحدت کشور از بین رفت، برای این عناصر خائن، یک فرصت طلایی پدید آمد تا نفوذ خود را در این کشور اسلامی بسط دهند. لذا هر یک از آنان با شتابزدگی نقش جدید خود را آغاز کرد و برای بلعیدن این لقمۀ چرب و گوارا به تهیه مقدمات پرداخت. در میان این مسابقه دهندگان، کمپانی انگلیسی هند شرقی سرانجام توانست بر رقیبان خویش فائق آید و مقام اوّل را احراز نماید و با کوتاه ساختن دست کمپانیهای پرتغال، هلند و فرانسه، میدان را برای اهداف استعماری خویش خالی گرداند.
به این ترتیب سلطۀ سیاسی انگلیس بر هند کامل شد و به طور رسمی حاکمیت از کمپانی هند شرقی به امپراتوری بریتانیا منتقل گردید و هندوستان به طور رسمی در شمار متصرفات دولت بریتانیا درآمد و تا سال 1947م، حکمرانان بریتانیایی منتخب از جانب دولت انگلیس با عنوان نایب السلطنۀ پادشاه انگلیس بر آن کشور حکومت کردند. در نتیجه یکی از بزرگترین دولتهای اسلامی (مغولان مسلمان/ تیموریان) در هند از بین رفت. دشمن پیروز که کینۀ مسلمانان را در دل داشت،  یکه تاز میدان حکومت هند شد و با تمام قدرت، کینه های دیرینه را به مرحله اجرا درآورد. شهرهایی که مهد فرهنگ و تمدن اسلامی بود، تحت تصرف غاصبانه انگلیسیها درآمد. آثار دوران تمدن اسلامی به تدریج از بین رفت. مردم با جبر و قهر از آموزشهای اسلامی دور شدند. اینگونه راه برای ترویج فرهنگ و نفوذ فکری و فرهنگی انگلیس کاملاً هموار گردید. [نقد و بررسی اندیشه های دینی ابوالاعلی مودودی 29 – 28]

شرح حال امام شاه ولی الله محدث دهلوی- رحمه الله-
شاه ولی الله روز چهارشنبه، چهارم شوال 1114 هـ.ق در روستای «پهلت» (که امروزه از توابع شهرستان "مظفرنگر" ایالت "اتراپرادش" هند است) دیده به جهان گشود. هنگام تولد سن پدر بزرگوارش، شیخ عبدالرحیم بن وجیه الدین شهید، 60 سال بود.
قبل از ولادت شاه ولی الله، شاه عبدالرحیم در خواب، خواجه قطب الدین بختیار- رحمه الله- را زیارت کرد که به شاه عبدالرحیم ولادت پسری را مژده داد و توصیه کرد نام ایشان را بر او بنهد.
شاه ولی الله می فرماید: هنگام ولادتم، پدر بزرگوار به علت فراموشی از این موضوع نام مرا ولی الله گذاشت، اما پس از مدتی که آن خواب را به یاد آورد، نام دوّم مرا قطب الدین احمد گذاشت. [تاریخ دعوت و اصلاح 5/ 125 - 126]
سلسله  نسب پدری ایشان، به فاروق اعظم حضرت عمر بن خطاب رضی الله عنه منتهی می شود؛ اما سلسله نسب مادری ایشان به سیدنا موسی کاظم - رحمه الله- می رسد. تعیین دقیق مهاجرت نیاکان وی از شبه جزیرۀ عربی و سکونت آنها در هند دشوار است؛ اما قراین حاکی از این است که این مهاجرت حدود سال 300 هجری صورت گرفته است.
پدر شاه ولی الله در علوم شرعی مهارتی خاص داشته و کاملاً متبع سنّت و از مشایخ دهلی و بزرگان آن شهر بوده است. وی از دنیا بی رغبت و نسبت به آخرت حریص بود. به دلیل علم، فضل و تقوای بی نظیرش مورد علاقه و احترام وافر بود. امپراطور اورنگ زیب عالمگیر وظیفۀ خطیر و حساس تجدیدنظر در «فتاوای هندیه/ فتاوای عالمگیری» را به ایشان محول کرد و او آبرومندانه از عهده وظیفه محوله برآمد، اما از قبول هرگونه حق الزحمه بابت این کار امتناع ورزید. [تاریخ فلسفه در اسلام4/ 149]

تحصیلات
شاه ولی الله اوّلین بار در سن پنج سالگی به مکتب قدم نهاد، در سن هفت سالگی با تکمیل حفظ قرآن کریم، فراگیری کتب فارسی و مقدمات عربی را آغاز کرد و تا ده سالگی کتب صرف و نحو را فراگرفت. خود ایشان می گوید: در این مدت، استعداد مطالعه در من ایجاد شده بود و در سن پانزده سالگی از نصاب علوم دینی رایج در هندوستان فراغت یافتم. در همین سن «مشکاة المصابیح» و بقیه کتب حدیث، مانند صحیح بخاری، شمایل ترمذی و از کتب تفسیر، بخشی از تفسیر مدارک و بیضاوی را از پدرم آموختم. [تاریخ دعوت واصلاح 5/ 128] بنابراین اوّلین استاد و مربی ایشان پدر بزرگوارش بود.
شاه ولی الله - رحمه الله- در کودکی از بلوغ فکری برخوردار بوده است. او به سرعت در رشته های مختلف علم و دانش تبحر یافت و احاطه اش بر این علوم به حدی بود که در پانزده سالگی می توانست کلیۀ این علوم را با اعتماد به نفس تدریس کند. پس از درگذشت پدر ارجمندش، به تدریس رشته های معمول در مدارس آن روز، همچون تفسیر، حدیث، فقه و منطق اشتغال یافت. در طی این مدت که حدود دوازده سال به طول انجامید، به موشکافی عمیق تعالیم اسلام پرداخت و آیندۀ مسلمانانِ هند را به طور جدی مورد تفکر و تعمق قرار داد. [تاریخ فلسفه در اسلام4 / 150]

ازدواج
شاه ولی الله دهلوی در چهارده سالگی با دختر شیخ عبیدالله صدیقی ازدواج کرد. در نتیجۀ این ازدواج، محمّد، اولین فرزندش متولد شد. محمّد تحصیلاتش را نزد پدر به اتمام رساند. وی پس از وفات پدر¬ش به دهستان "برهانه" نقل مکان کرد و تا پایان عمر در همان جا اقامت گزید. و در سال 1208هـ .ق  وفات نموده و در صحن مسجد جامع دفن گردید. [تاریخ دعوت و اصلاح؛ 5/ 136]
ازدواج دوّم حضرت شاه ولی الله پس از درگذشت همسر اوّل با "بی بی ارادت"، دختر سید ثناءالله سونی پتی صورت گرفت که هر چهار فرزندشان - شاه عبدالعزیز، شاه رفیع¬الدین، شاه عبدالقادر و شاه عبدالغنی- از همین همسر متولد شدند که هر کدام از آنان خدمات علمی ارزنده ای به جامعه هندوستان و عالم اسلام تقدیم کردند.

سفر علمی به دیار وحی
شاه ولی الله دهلوی با مد نظر قرار دادن آیة قرآنی «لیشهدوا منافع لهم» [حج، آیه: 28] سال 1143 هـ.ق در سن30 سالگی عازم حرمین شریفین شد، به این امید که بتواند از علوم علما و اندیشمندانی که از نقاط مختلف جهان در قلب عالم اسلام جمع می¬شوند، کسب فیض نماید.
به سبب نبود شرایط مساعد برای سفر از راه زمین، نظیر ناامنی راه و خطر استعمارگران فرانسوی و انگلیسی، ایشان راه دریایی را انتخاب کرد. وی طی دو سال اقامت در سرزمین مقدس حجاز از علمای طراز اوّل مکه و مدینه بهره جُست. در مدینۀ منوره نزد شیخ ابوطاهر محمّد بن ابراهیم کردی مدنی زانوی تلمذ زد و از ایشان «صحیح بخاری»، «سنن ابی داود»، «سنن ابن ماجه» و «موطا امام مالک» و «مسند امام احمد»، «الرسالۀ» امام شافعی و «الجامع الکبیر» را فرا گرفت و اجازۀ روایت حدیث را اخذ نمود. و در مکّۀ مکرّمه نیز «مؤطا» امام مالک را نزد شیخ محمد وفدالله مالکی مکی استماع نمود، و سرانجام در پایان سال 1144هـ . مجددا مناسک حج را ادا کرد و در اوایل سال 1145هـ. به¬ سوی هند رهسپار شد. [حجة الله البالغه؛ ترجمة الإمام الدهلوی؛ 1/ 11]

مدرسه دینی رحیمیه
شاه ولی الله دهلوی پس از بازگشت از سرزمین حجاز در مدرسۀ علمیۀ «رحیمیه» تدریس و تعلیم را آغاز کرد. دیری نگذشت که طلاب و تشنگان علم و معرفت برای کسب فیض از هر طرف به محضر ایشان روی آوردند.
به زودی این مدرسه به کانون نهضت انقلابی محدّث دهلوی تبدیل شد، نهضتی که بی شک آغاز عهد نوینی در جهان فقه و ادب اسلامی بود.
در مورد مدرسه رحیمیه - که یک دانشگاه بزرگ در عالم اسلام آن زمان بود- مولانا محمد مسعود عالم قاسمی این گونه می نویسد:
«شاه ولی الله دهلوی که پس از وفات پدرش سلسلۀ تعلیم و تدریس را آغاز کرده بود به سفر حجاز تشریف برد و در نتیجه تا مدتی این سلسله قطع شد. هنگامی که با کوله باری از علم نبوّت و علاقه مندی برای خدمت دین، به هندوستان برگشت، بر مسند تدریس نشست و به طور منظم تدریس و تعلیم را آغاز کرد. با افزایش تعداد طلاب، آن مدرسۀ کوچک گنجایش این همه طلبه را نداشت، بنابراین به محلۀ وسیع تری نقل مکان کردند. مدرسه جدید بعدها به نام «مدرسة شاه عبدالعزیز» شهرت یافت، اما متأسفانه این ساختمان در انقلاب هندوستان مورد تهاجم قرار گرفت و حتی چوبها، و دروازه اش نیز به یغما رفت.» [زندگی نامه شاه ولی الله محدث دهلوی، 74]

شاگردان
شاه ولی الله دهلوی حیات خویش را در مسیر تدریس، ارشاد و تألیف گذراند و وجود خود را برای تربیت نسلی دعوتگر و مجاهد وقف نمود؛ بنابراین جمع کثیری از حاملان علم و مصلحان امت اسلامی زیر نظر وی تربیت شدند که از آن جمله می توان به این افراد اشاره کرد:
1. فرزند ایشان، شاه محمّد - رحمه الله- متوفای 1208هـ .ق.
2. فرزند برومندش، شاه عبدالعزیز- رحمه الله- که وارث علوم و کمالات پدر شد. از معروف ترین تألیفاتش می توان تفسیر قرآن کریم به نام «فتح العزیز» یا تفسیر عزیزی و همچنین «بستان المحدثین» و «تحفة اثنا عشریۀ» را نام برد.
3. شاه رفیع الدین، فرزند دیگر شاه ولی الله که دارای نبوغ در علوم شرعی و عقلی بود.
4. شاه عبدالقادر، فرزند چهارم ایشان که به حلم، تواضع، تقوی و اتباع سنّت معروف بود.
5. شاه عبدالغنی، آخرین فرزند شاه ولی الله که امام شاه اسماعیل شهید - رحمه الله- مصلح و مجاهد، فرزند ایشان است.
6. شاه محمّد عاشق فلتی، پسر دایی شاه ولی الله که مدت زیادی همراهی با ایشان را لازم گرفت و علوم عقلی و نقلی را از وی فرا گرفت. و با مشورت ایشان بود که شاه ولی الله کتاب گرانسنگ «حجة الله البالغه» را به رشتۀ تحریر درآورد؛ چنان که در مقدمه «حجة الله البالغه» می فرماید: «إذ تفطن أجلّ إخوانی لدی وأکرم خلاّنی علی محمد المعروف بالعاشق، لازال محفوظاً من کل طارق وغاسق، بمنزلة هذا العلم.» [مقدمه حجة الله البالغه؛41]
7. شیخ خواجه محمّدامین کشمیری.
8. علامه مخدوم محمّدمعین و جمع کثیر دیگری که از چشمۀ زلال و جاری ایشان بهره مند شدند. [الإمام المجدد المحدث الشاه ولی الله الدهلوی حیاته و دعوته؛ 49-  48]   

شیوۀ تدریس
شیوۀ تدریس شاه ولی الله دهلوی چنین بود که نخست قرآن کریم را آموزش می داد، چنان که در وصیت نامه اش می گوید: «قرآن کریم را آموزش دهید بدین صورت که تنها متن قرآن و ترجمۀ بدون تفسیر را بیاموزید. سپس مشکلاتی را که در مورد متن قرآن پیش می آید، مثلاً موارد صرفی، نحوی یا شأن نزول. بعد از اتمام قرآن، مطابق نصاب، جلالین را بخوانید در این شیوه فیض و برکت بسیار نهفته است. پس از آن در یک زمان صحیحین و کتب حدیث دیگر را بیاموزید و سپس کتب فقه و عقاید و سلوک را نیز هم زمان بخوانید.»
شاه ولی الله دهلوی به عموم مردم نیز قرآن و حدیث درس می داد و هدف از این حلقۀ درس غیر رسمی، پخش و نشر عام بود؛ چنان که شاه عبدالعزیز می گوید: «شیوۀ پدر بزگوارم چنین بود که پس از ختم درس قرآن کریم، حدیث شریف را بیان می نمود و در این جا هر دو، هم‏زمان تدریس می شد...»

وفات
سرانجام این خورشید فروزان پس از عمری تلاش، کوشش و مبارزه با بدعات و عقاید خرافی، ظهر 29 محرم¬الحرام 1176 هـ . ق. به ملاقات حق شتافت.
چیست از این خوب تر در همه آفاق کار  /    دوست رسد نزد دوست، یار به نزدیک یار
اما به قول شاعر:
قرن‏ها باید که تا از لطف حق پیدا شود  /    بایزید اندر خراسان، یا اویسی در قَرن
آری! ایشان در سن 62 سالگی پس از بیماری مختصری ندای «وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَّكَ مِنَ الْأُولَى* و َلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى» [الضحی: 4-5] را لبیک گفته و روحش به ملأ اعلی پرواز کرد.
اما به قول سعدی - رحمه الله-:
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز   /     مرده آن است که نامش به نکویی نبرند.
بدون تردید، شاه ولی الله دهلوی - رحمه الله-، امام سنّت و جماعت، مقتدای ارباب کرامت، پیشوای عرفای زمان، سرآمد اولیای جهان و مجدد دوران بود. او بود که با نسیم خوشِ قرآن و سنّت و با قلم روان و جذابش جهان اسلام را رنگی دیگر بخشید.
مرقد مطهر ایشان در جوار پدر بزرگوارشان در محله ای به نام "مهندیان" قرار گرفته است. در همین گورستان مهندیان هر چهار فرزند شاه ولی الله دهلوی  - رحمه الله- و پدر بزرگوار ایشان دفن هستند.
خدمات اصلاحی و علمی امام شاه ولی الله دهلوی- رحمه الله-
شاه ولی الله دهلوی - رحمه الله- شخصیتی بارز و برجسته در تاریخ اسلامی هند است. او دانشمندی پژوهشگر و متفکر، فقیهی روشنفکر و عارفی متقی و مصلحی قاطع بود که در تاریخ اندیشۀ هند، نقشی برجای گذاشت که هرگز محو نخواهد شد.
ایشان دارای فکر و اندیشه ای عمیق و قلبی بیدار بود، و از این موهبتهای الهی جهت احیای نهضت اسلامی در هند، به بهترین نحو استفاده نمود.
هر نویسنده ای که در بیان خدمات اصلاحی شاه ولی الله - رحمه الله- قلم بردارد بی اختیار این شعر فارسی در ذهنش تداعی می شود:
دامان نگه تنگ و گل حسن تو بسیار               گلچین بهار تو ز دامان، گله دارد
نخست شاه ولی الله دهلوی- رحمه الله- روی عقیدۀ ملت هند انگشت گذاشت؛ زیرا اوّلین امتیاز و نشانه بارز این دین، تأکید بر عقیدۀ صحیح است و قبل از هر کار فرهنگی باید عقیده اصلاح شود.
ایشان با تلاش و همت در این مسیر قدم برداشت و هیچگاه شکار تهدید و تطمیع نشد. ایشان با شرک و خرافه پرستی به مقابله برخاست؛ زیرا شرک (با انواع متعدد خود) قدیمی ترین و خطرناکترین بیماری جامعه بشری است. این مرض علاوه بر برانگیختن خشم خداوند متعال، بزرگترین سد راه سعادت و ارتقای روحی، اخلاقی و تمدن انسانی است. این بیماری کلیۀ غرایز دینی بشری را در نطفه خفه می¬ کند. [تاریخ دعوت و اصلاح؛ 5/ 175]
شاه ولی الله- رحمه الله- علاج این امراض روحانی را، قرآن و تدبّر در معانی آن می داند، لذا بدین منظور قرآن را به زبان فارسی- زبان رسمی اداری، دینی و علمی آن دوران هند- ترجمه نمود و آن را در دسترس عموم قرار داد.
درخشنده ترین کارنامۀ شاه ولی الله دهلوی- رحمه الله- پخش و نشر قرآن و علوم آن است؛ زیرا قرآن کریم سرچشمۀ جاودان هدایت انسانهاست و نیز اصلاح و تربیت مسلمانان و ترقی علمی و فکریشان به فهم و تدبر قرآن کریم و عمل به احکام آن وابسته است؛ ازاین رو، شاه ولی الله به تعلیم و گسترش قرآن و علوم قرآنی عنایت ویژه ای نمود.
مردم در زمان شاه ولی الله- رحمه الله- چنین تصور می کردند که فهم قرآن کریم، دقت و اندیشه در آن، کار علما و اندیشمندان است و برای عامۀ مردم، تنها این اندازه کافی است که قرآن را تلاوت نمایند. در محیط درس و تدریس قرآن کریم نیز به جای فهم قرآن بیشتر به ترجمه و تفسیر محض توجه و عنایت صورت می گرفت.
شاه ولی الله- رحمه الله- به مسلمانان گوشزد می کند که «اگر به دیدۀ انصاف بنگرید، فایدۀ اساسی از نزول قرآن این است که از آن پند گیرید و از هدایات آن بهره برید. هدف از قرآن تنها تلاوت آن نیست. هرچند قرائت آن نیز غنیمت است. این چه شیوه ای است که مسلمانان در پیش گرفته اند که برای فهم قرآن تلاش نمی کنند و آن کسی که معنای قرآن کریم را نداند چه حلاوت و لذتی بهره اش می گردد.»
لذا شاه ولی الله قرآن کریم را برای مردم به زبان فارسی روان ترجمه نمود که به نام «فتح الرحمن» شهرت دارد. هدف از این ترجمه، تنها این بود که مردم به قرآن روی آورند، آن را بخوانند، بفهمند و زندگی خویش را مطابق آن بسازند. و نیز تصورات نادرست، اوهام و رسم های غلط و نابجایی که در میان مسلمانان رواج یافته بود، از بین برود.
یکی دیگر از آثار شاه ولی الله - رحمه الله- در این موضوع تألیف کتاب بی نظیر«الفوز الکبیر فی أصول التفسیر» است که به نظر علامه سید ابوالحسن ندوی- رحمه الله- در فن خویش در کتابخانه های جهان اسلام بی همتاست.
گرچه این کتاب مختصر است، اما هر خط کتاب مملو از نکات مهم و کلیات فن تفسیر است. این کتاب در واقع یک دفتر یادداشت گرانبهایی است که پس از تجارب علمی پیوسته، پیرامون حل مشکلات قرآن توسط این دانشمند عالیقدر تنظیم شده است.
این گفتار کاملاً بجاست؛ حرکتی را که شاه ولی الله در هند برای اصلاح امت مسلمان به ویژه و برای هدایت تمام انسانها به طور عام آغاز کرد، یک حرکت قرآنی بود که از فهم قرآن آغاز شده و تا جهاد با شمشیر پیش رفت. گویا کارنامۀ اساسی شاه ولی الله این است که او داعی و مبلغ قرآن بود.
نمی توان گفت که با شروع نهضت فکری شاه ولی الله - رحمه الله-، شرک، بدعتها، فسق و فجور فوراً پایان یافت و جاهلیت نابود گردید. اما این نکته را باید مدنظر داشت که قدرت طوفان ستم و نادانی به طور چشمگیری رو به زوال رفت و اوضاع به قدر قابل توجهی دگرگون شد و اعتقاد به اهمیت و توجه به نشر و پخش قرآن کریم افزایش یافت و امت مسلمان از مرحلۀ قرآنخوانی به مرحله قرآن فهمی رسید که این تأثیرات در سالهای بعد به وضوح احساس می شد.
به گفتۀ مولانا سیدابوالحسن ندوی - رحمه الله-: «شاه ولی الله - رحمه الله- برای ریشه کنی بیماری شرک و بدعت و نیز برای درمان وبای عمومی، مطالعه و تفکر در قرآن و فهم آن را، مؤثرترین درمان می دانست و این سخن تنها بر هوشیاری و نیروی مطالعه و قیاس استوار نبود. بلکه چنان حقیقت روشنی بود که خود قرآن کریم بر آن شاهد بوده و نه تنها تاریخ بعثت، بلکه تاریخ کامل دعوت اسلامی و جریانهای اصلاح و تجدید بر آن گواه است. [زندگی نامۀ شاه ولی الله محدث دهلوی؛ 82- 81]

خدمات شاه ولی الله دهلوی - رحمه الله- در ترویج حدیث و تلاش برای تطبیق بین فقه و حدیث
بی تردید تمسک جستن به راه و روش پیامبر اکرم- صلی الله علیه وسلم- جز با پیروی نمودن از هر آنچه که از وجود مبارک ایشان سرچشمه می گیرد امکان پذیر نخواهد بود، و چنگ زدن به ریسمان ناگسستنی خدا (قرآن)، جز با قول و سخن پیامبر تحقق پذیر نخواهد بود؛ چرا که سنّت پیامبر- صلی الله علیه وسلم- در اصل، شارح قرآن است، اگر ما قرآن را متن بدانیم، شرح آن حدیث خواهد بود. لذا می توان گفت: قول و فعل پیامبر- صلی الله علیه وسلم- واضح مبهمات قرآنی و تفصیلی برای مجملات آن و نیز تفسیری برای فهم مشکلات و آشکارکنندۀ اسرار و حقایق آن است. سنّت به منزله کلیدی است که برای فهم قرآن و اجرای احکام اسلامی از آن چاره ای نیست.
در شبه قارۀ هند نیز پس از شیخ عبدالحق محدث دهلوی - رحمه الله- (1052 هـ)، جناب شاه¬ ولی الله دومین شخصیتی است که خدمات ارزشمندی را در این رشتۀ مهم انجام داده است و برای پخش و نشر حدیث در هندوستان، نقش بزرگی را ایفا نموده است. شاه عبدالعزیز می گوید: «پدر بزرگوارم، علم حدیث را از مدینه منوره با خود آورد.»
شاه ولی الله در کتاب ارزشمند «حجة الله البالغة» در مورد اهمیت علم حدیث چنین می نویسد: «بدون شک سرمایۀ معتبر و تاج سر و اساس فنون دینی، علم حدیث است که در آن گفتار و رفتار سیدالمرسلین یا رضایت و سلوکشان بر قول و فعلی که انجام می شود، مورد بحث قرار می گیرد؛ از این رو احادیث در تاریکی، چراغ روشن و شاهراه هدایت و ماه شب چهارده به شمار می رود. پس کسی که بر آن عمل نموده، او را حفاظت می نماید، به هدایت و خیر رهنمون می شود و هر کسی از آن دوری گزیند و اعراض نماید، با نابودی و زیان رو به رو می گردد؛ زیرا زندگی پیامبر اکرم- صلی الله علیه وسلم- با امر و نهی و مژده و بیم دادن و پند و اندرز همراه است و در احادیث ایشان این مطلب مانند قرآن کریم یا بیش از آن موجود است. [حجة الله البالغة؛35]
یقین کامل شاه ولی الله - رحمه الله- به اهمیت و ضرورت حدیث پیامبر- صلی الله علیه وسلم- وی را به خدمت و پخش و نشر آن وا داشته است. شاه ولی الله علاوه بر علمای هندوستان، از علمای حرمین شریفین نیز علم حدیث آموخت و در این فن تخصص و مهارت بدست آورد، سپس به هند بازگشت و به پخش و نشر آن کمر همت بست. در میان دانشمندانی که شجرۀ طیبه حدیث را آبیاری نموده اند، تلاشهای قابل توجهی انجام داده اند، ولی شاه ولی الله - رحمه الله- پیشتاز و امام همه به شمار می رود. [زندگی نامه شاه ولی الله؛ 83]
دانشمند گرانقدر علامه سید رشیدرضا، مدیر مجله «المنار»، خدمت علمای هند به حدیث نبوی را می ستاید و چنین می فرماید:
«ولولا عنایة إخواننا علماء الهند بعلوم الحدیث فی هذا العصر لقضی علیها بالزّوال من أمصار الشّرق. فقد ضعفت فی مصر والشام والعراق والحجار منذ القرن العاشر للهجرة حتّی بلغت منتهی الضعف فی أوائل هذا القرن الرابع عشر». [مقدمه مفتاح کنوز السنة]
(اگر توجه و عنایت برادران ما [یعنی] علمای هند به حدیث نمی بود، علم حدیث از دیار شرقی به طور کلی از بین می رفت؛ زیرا در قرن دهم هجری در مصر، شام، عراق و حجاز رو به ضعف گرایید که الان در اوایل قرن چهاردهم هجری به نهایت ضعف رسیده است.)
انگیزۀ دیگر شاه ولی الله محدث دهلوی برای احیای علم حدیث در هند، بی اعتنایی به حدیث در مجالس بود که بیشتر رنگ لادینی به خود گرفته بود.
بالاخره پس از چند قرن، هند چنان مهد علم حدیث قرار گرفت و علمایی متبحر از دیار هند برخاست که با یمن رقابت می¬ کرد و این نسیم روحانی حتی به سرزمین حجاز هم رسید.

آثار و تألیفات شاه ولی الله دهلوی در موضوع حدیث
1. الأربعین؛ 2. الارشاد الی مهمات الإسناد؛ 3. تراجم أبواب البخاری؛ 4. فضل المبین فی المسلسل من حدیث النبی الأمین؛ 5. دو شرح مؤطا؛ "مسوی" به زبان عربی، و "مصفی" به زبان فارسی؛ 6. النوادر من أحادیث سید الاوایل والاواخر.
الاربعین: مجموعه چهل حدیث است که شاه ولی الله دهلوی - رحمه الله- برای ایجاد شوق و علاقه به حدیث در میان مردم آن را ترتیب داده ¬اند.
الارشاد إلی مهمات الإسناد: رساله عربی که در مورد اساتید و شیوخ حجاز خویش نوشته است.
شرح تراجم ابواب بخاری (عربی): این رساله شامل تراجم، عناوین، حِکَم و لطایف احادیث صحیح بخاری است.
فضل المبین فی المسلسل من حدیث النبی الأمین (عربی): در این رساله احادیث مسلسل را بررسی نموده است.
"مُصفّی" در اصل ترجمۀ مؤطا است و در ضمن آن شرح وجود دارد، اما "مُسوّی" تنها شرح مؤطاست.
النوادر من أحادیث سید الاوایل و الاواخر: این رساله به زبان عربی در علم حدیث نوشته شده است.
علاوه بر این کتب و رسائل، امام دهلوی- رحمه الله- در فن حدیث کتبی نوشته است که یکی از کارهای منحصر به فردشان به ¬شمار می ¬رود.

تقریب و تطبیق بین فقه و حدیث
طی قرون متمادی در محافل علمی، درسی و تألیفی جهان اسلام غالبا فقه و حدیث در دو خط متوازی قرار داشتند که ظاهرا هر کدام از ابتدا بدون ارتباط با یکدیگر راهشان را ادامه می دادند.
این اصطلاح در میان مردم رایج بود: «مذهبنا صواب یحتمل الخطاء ومذهب غیرنا خطاء یحتمل الصواب.» نتیجۀ این بینش و طرز فکر این شد


:: برچسب‌ها: مشاهیر , اهل , سنت , امام , شاه , ولی‌اللّه , محدّث , دهلوی , رحمه الله- ,

مطالب مرتبط با این پست :

می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:


به وبلاگ من خوش آمدید

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کتاب و نرم افزار اسلامی و آدرس ahlesonatladiz.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 834
بازدید دیروز : 511
بازدید هفته : 3006
بازدید ماه : 7637
بازدید کل : 231555
تعداد مطالب : 203
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1


RSS

Powered By
loxblog.Com